حوصله نوشتن ندارم
فقط می خواهم نوشتن هایت را
تلافی کنم!
دلم بی قرار است
بیشتر از زلف تو
در دست بادی که هرگز
ندیده موهایت را!
این روزها
لیلایی شده ام
شوریده تر از مجنون
و خاموش تر از
سنگ سرد سخت بی روح
در دل اقیانوس نا آرام!
دست دلم رو شد
برای اقاقیها
عاشق شدند
عطر افشان
قصه فرهاد و بیستون و عشق
تکرار شد
شهرتش را ولی
گلدان اقاقیای مادر برد
می خواهم تلافی کنم
تمام نا آرامی هایت را
ولی چه کنم
نا آرامی کوه
دل چکاوک خانه در کوهسار را
می لرزاند
به ناچار فقط
پاییز می شوم
زرد زرد زرد
آن هم سالی دو سه ماه
صدای تو
در تهی خانه دل من
انعکاس سوزناک فاصله ها است
می بینی
شعرم تمام نمی شود
مثل شَرَّم برای تو...
ولی مثل همیشه
لب فرو میبندم...
تاریخ : یکشنبه 98/3/5 | 3:36 صبح | نویسنده : برای تو | نظرات ()