شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ سروده ام يک غزل مست کننده براي تو فُسوس که محتسب تازيانه در دست است...
محتسب مستي به ره ديد و گريبانش گرفت/ مست گفت اين پيراهن است افسار نيست/گفت مستي زان سبب افتان و خيزان مي روي/گفت جرم،ره رفتن نيست،ره هموار نيست/ گفت بايد تا تو تا خانه قاضي برم /گفت قاضي نيمه شب بيدار نيست...يادش به خير عاشق اين شعر پروين بودم و الان ناخود آگاه يادش افتادم
2-FDAN
{a h=smaeil59}عشقستان اسماعيل{/a} به به چه زيبا اسم شعر يادتونه؟
http://smaeil59.parsiblog.com/Old/Feeds/ سلام محتسب رو نه در اشعار پروين، بلکه بايد در اشعار حافظ پيجو شد..معمولا منظور از محتسب هم امير مبارزالدين محمد هست که به نام شريعت، قساوت بسيار به خرج مي داده
http://ANFD.parsiblog.com/Old/Feeds/ سلام فکر کنم مست و محتسب بود
2-FDAN
{a h=3123321}2براي تو{/a} خيلي مرسي
http://ANFD.parsiblog.com/Old/Feeds/ خواهش مي کنم:)
2--براي تو
رتبه 67
28 برگزیده
254 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
2--براي تو عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top