پيام
+
زلف آشفته تو کرده مرا سخت پريشان
چون باد که بر چارقد گندم زار وزد...
در انتظار آفتاب
97/9/25
عشقستان اسماعيل
رلف اشفته و خوي کرده و خندان لب و مست..... نيمه شب .... سرا فراگوش من اورد و به آواز حزين/ گفت اي عاشق ديرينه من خوابت هست؟؟.... الان حافظ از شيراز رفت يه جاي ديگه تو گور ... با اين شعر خواندن من:)
پيام رهايي
به به چه تعبير زيبايي